دل نوشته های عاشورایی

شرح حال عاشورائیان

عقل سرخ

حكمت حكايتي ز لب دلرباي توست
جان كلام در سخن جانفزاي توست

اشراق اگر به مدرسه نوري فكنده است
آن نور، نور شعله چشم‌هاي توست

دست شفا نجات نبخشد به درد و رنج
داروي درد عشق به دارالشفاي توست

حاجت به فهم شرح اشارات شيخ نيست
تا چشم ما به چشم اشارت‌نماي توست

با عقل سرخ، هستي و مستي به هم نساخت
خون جاي باده قسمت جام بلاي توست

يك قصه بيش نيست غم عشق و اين عجب
كز هر زبان كه مي‌شنوم، ماجراي توست

«عادل» بگو چگونه دم از عشق مي‌زني
آنجا كه آفتاب برآيد نه جاي توست

غلامعلی حداد عادل

مجاهد شهيد مطهر 
اي مجاهد شهيد مطهر   مرتضي را چون آيينه مظهر
     
اي شهيد ره حكمت و علم   خون تو حافظ دين و دفتر
     
در عزاي تو اي بحر تقوا   ديده در خون دل شد شناور
     
گريه بر ناله ره بسته و غم   مي گدازد دلم را به مزمر
     
خامه لرزد در كف من از غم تو   چون سرايم ماجراي ماتم تو
     
در شگفتم من چه گويم خدايا   تا كه غم نشكند داغ من را
     
در عزاي جانگزايت   سينه سوزد چو كانون اخگر
     
بشكند دست آن كس كه بر كند   زين چمن آن درخت تناور
     
حيف از آن نوبهارآفرين باد   كز خزان ستم گشته پرپر

هر شب و روز ديده بارد گوهر پاك
از غم تو اي اميد خفته در خاك

     
خشم امت ز سوگ تو جوشيد   بي تو رهبر سيه جامه پوشيد
     
خود نميري كه مردن تو را نيست   زنده‌اي زنده تا صبح محشر
     
نقش هر دفترت زندگي ساخت   زندگي از تو زايد مكرر

اي خطيب دلنواز نكته پرداز
عندليب نغمه ساز كرده پرواز

     
اي دريغا! مكتب از علم   جانفزا نكته هايت ز منبر
     
در غم تو من چه گويم   زان كه اين گونه فرموده رهبر:
     
حاصل عمر من رفته از دست   پاره‌ي قلب من رفته از بر
     
رفتي و مانده داغ تو در دل   رفتي و مانده ياد تو در سر

شاعر: حميد سبزواري

روح مطهر
از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت   وز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت
     
سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان   از صفحه ی شجاعت یکتا دلاوری رفت
     
استاد علم و حکمت، جوینده ی حقیقت   از کرسی فصاحت، والا سخنوری رفت
     
دُرّ گرانبهایی از بحر فضل و دانش   از بوستان تقوا سرو و صنوبری رفت
     
گوینده ی شهیری، ارزنده فیلسوفی   روحانی فقیهی، فرهنگ گستری رفت
     
مرد جهاد و تقوا، وارسته ای ز دنیا   شب زنده پارسایی، روح مطهری رفت
     
سرچشم ی معارف از علم و فضل و بینش   دانشوری توانا، استاد اکبری رفت
     
« عدل الهی » او خورشید جاودانی است   تا ملک جاودانی با چهر انوری رفت
     
فرمود امام امت پژمرده نوگل من   از دست رهبر افسوس فرزند دیگری رفت
     
«وحی و نبوت» او سرچشمه ی معانی است   از مرتضی به دوران مرآت و مظهری رفت
     
با گریه گفت رهبر: او پاره ی تنم بود   صد حیف کز کنارم رزمنده یاوری رفت

حبیب الله معلمی

+نوشته شده در سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:عقل سرخ,مجاهد شهید مطهر,روح مطهر,ساعت8:23توسط محمد رضا | |

 

معلم شهيد

 

 

12 ارديبهشت هر سال به سوگ بزرگ مردي مي‌نشينيم كه چهره اسلام را طهارت بخشيد و «مطهري» نام گرفت. مطهري كه بود و چه ويژگي‌هايي داشت كه او را به اين قدر و منزلت رساند مگر نه اين است كه جوان امروز ما نياز به الگو دارد.

مطهري، الگويي است كه هم‌اكنون نيز حضوري تابنده و گويا دارد. هنوز صداي رساي او در گوش دل پاك مردان طنين مي‌اندازد.

درس‌هاي عاشورايي‌اش در حسينيه‌ها هنوز به گوش مي‌رسد و خروش انقلابي‌اش در سرتاسر كشور روشنگر و هدايت‌آفرين است.

او را بهتر بشناسيم:

مرتضي مطهري در سيزدهم بهمن‌ماه سال 1298 هجري شمسي در خانواده اي مذهبي در شهر فريمان خراسان ديده به جهان گشود. پس از گذراندن دروس مكتبي، وارد حوزه علميه مشهد شد. مدت‌ها بعد نيز وارد حوزه علميه قم شد و از محضر بزرگان و نام‌آوران حوزه علميه قم به ويژه حضرات آيات بروجردي، حضرت امام خميني، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، حاج‌ميرزا علي‌آقا شيرازي، محمد حجت، سيدمحمد محقق داماد و... بهره‌ها برد.

استاد مطهري به دليل آگاهي كامل از مسايل فرهنگي و اجتماعي و نيز مقتضيات زمانه خود بي‌گمان از محدود شيعيان بيدار اوايل انقلاب محسوب مي‌شد كه قلم و انديشه‌اش را به عنوان سلاحي در جهت دفاع از اسلام ناب محمدي عليه تمامي دگرانديشان و منافق پيشگان به كار برد. و معتقد بود كه بشر امروزي براي رهانيدن خود از گرداب بي‌هويتي وادادگي‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي بايد با معارف ناب اسلام آشنا شود. از همين رو كه دغدغه‌ اول و آخرش عمل به دستورات اسلام در سطح جامعه بود پس از پيروزي انقلاب اسلامي همدوش با ساير انقلابيون در تبعيت از رهبر و مراد خويش، امام خميني (ره) در مجاهدتي خستگي‌ناپذير بود تا آنكه در دوازدهم ارديبهشت‌ماه سال 1358 توسط منافقان كوردل و نهروانيان زمانه خون پاكش را در اين مسير نوراني فداي انقلاب و راه امام و شهيدان كرد تا اين روز به عنوان روز معلم نامگذاري شود. عنوان مقدس معلمي برگرفته از اوصاف خداوند متعال است. قرآن كريم مي‌فرمايد: «علم‌الانسان ما لم يعلم» خداوند متعال به انسان آنچه را نمي‌دانست ياد داد.(علق-5)

همچنين آيات قرآن كريم مهم‌ترين ويژگي انبياء الهي را تعليم مردم بيان كرده و آن گراميان را به عنوان معلمان بشر مي‌شناساند و مي‌فرمايد:

«لقد من‌الله علي‌المومنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين (آل عمران-164)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد، هنگامي كه در ميان آن‌ها پيامبري از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آن‌ها بخواند و آن‌ها را پاك كند و برايشان كتاب و حكمت بياموزد هرچند پيش از آن، در گمراهي آشكاري بودند.

ارزش و مقام معلم:

در عظمت و منزلت و مقام معلم همين كافي است كه بزرگ‌ترين معلم جهان بشريت حضرت رسول خاتم(ص) به اين ويژگي خود افتخار مي‌كرد. آن بزرگوار زماني كه با دو گروه در مسجد مواجه شد كه گروه اول عبادت مي‌كردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را افضل دانست و فرمود: «انما بعثت معلما: همانا كه من به عنوان معلم انسان‌ها مبعوث شده‌ام.

در مقام پاسداشت از تلاش‌هاي معلمان سخني بالاتر و زيباتر از كلام مولاي متقيان حضرت علي(ع) نمي‌توان يافت كه فرمود: «من علمني حرفا فقد صيرني عبدا» كسي كه به من يك حرف بياموزد، مرا بنده خودكرده است. البته اين شرافت و فضيلت براي معلم زماني ارزشمند است كه بتواند‌ شأن خداوند و پيامبران را در وجود خود محقق سازد و پيوند انسان به هدف متعال خلقت يعني عبادت را برقرار سازد. لذا در اين توصيف، شهيد مرتضي مطهري يكي از آن معلمان راستين است كه اولاً با نگاه تركيبي به همه معارف بشري نظر مي‌كند و ثانياً تمامي تلاش‌هاي علمي و عملي را مقدمه‌اي براي عبادت مي‌داند و در اين راه به مرحله سوم دينداري راه مي‌يابد و با شهادت، عبادت عملي و علمي خود را كامل مي‌سازد. تا آنجا كه معمار انقلاب اسلامي كه خود معلمي بزرگ است همه آثارش را مفيد مي‌داند و بهره‌برداري از آن‌ها را سفارش مي‌كند.

معلمي برتر از شهادت:

حضرت امام جعفر صادق(ع) مي‌فرمايند: «هنگامي كه روز قيامت شود، خداوند تمام انسان‌ها را جمع مي‌كند و چون ترازوي اعمال نهاده شد و خون شهيدان را با مركب عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مركب آنان بر خون شهيدان فزوني خواهد داشت. اين ارزش بدان جهت است كه شهيدان در سايه علم و تربيت معلمان و تعليم شايسته آنان به خدا راه يافته و لياقت شهادت نصيبشان شده‌ است. در اين مسير بزرگاني گام نهاده‌اند كه نامشان بر تارك زمان مي‌درخشد. علامه شهيد استاد مرتضي مطهري(ره) از همين طايفه مقدس است كه در سنگر تعليم و تعلم به قله رفيع شهادت نيز دست يافت كه پير  جماران در غم فراق او چنين گفت:

شهيد بزرگوار و متفكر و فيلسوف و فقيه عالي مقام مرحوم آقاي حاج شيخ مرتضي مطهري(قدس سره) كه در اسلام‌شناسي و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم كم‌نظير بود در عمر كوتاه خود اثرات جاويدي به يادگار گذاشت كه پرتوي از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمي روان و فكري توانا در تحليل مسائل اسلامي و توضيح حقايق فلسفي با زبان مردم و بي‌‌قلق و اضطراب به تعليم و تربيت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بي استثناء آموزنده و روان‌بخش است و...

ويژگي‌هاي معلم شهيد:

نخستين ويژگي استاد شهيد مبارزه سرسختانه با كجروي‌ها و انحرافات بود كه پس از حضرت امام(ره) انحراف و سقوط منافقين را در پيش از انقلاب اسلامي پيش‌بيني كرده بود.

ويژگي دوم مطهري، آشنايي عميق او با علوم و فنون مختلف اسلام و قرآن كريم بود. او در اين وادي، كم‌نظير بود هنر مطهري بيان پيچيده‌ترين علوم و فنون اسلامي به زباني ساده، اما در عين حال پخته و استوار است. امروز كه آثار او را مي‌خوانيم، گويي حرف‌ سالهاي دور استاد شهيد مطهري همين امروز مصداق دارد و همين امروز نياز جوان‌هاي ماست.

ويژگي سوم استاد شهيد، طهارت روح و قوت ايمان و قدرت بيان كم‌نظير او بود. مطهري همان كسي است كه با دو بال علم و ايمان در سرتاسر عمر خود حركت كرد و هيچ‌گاه از مسير منحرف نشد.

ويژگي چهارم، شهادت بزرگ مرداني چون مطهري همچون زنده بودنشان خود حيات آفرين است.

ويژگي پنجم استاد فرزانه اين است كه با ترور شخصيت‌هاي مبارزي چون او، اسلام تأييد مي‌شود. نهضت زنده مي‌شود و زندگي از سر گرفته خواهد شد. او موجي آفريد كه حيات را معنا بخشيد. مطهري منشأ خدمات بزرگي در عرصه‌هاي حيات علمي و اجتماعي بود. به لحاظ علمي، انديشه‌ها و ايدئولوژي اسلامي را در طول حيات پربركتش، از طريق درس و سخنراني و تأليف كتاب ارائه داد و به لحاظ اجتماعي در مبارزه با انديشه‌هاي انحرافي سرسختانه عمل كرد.

ويژگي ششم معلم شهيد: حضرت امام خميني (ره) آثار قلم و زبان استاد شهيد را بي‌استثناء آموزنده و روانبخش مي‌دانند و موعظه و نصايح او را كه از قلبي سرشار از ايمان و عقيده نشأت گرفته براي عارف و عامي سودمند مي‌خوانند.

ويژگي هفتم استاد فرزانه: مبارزات جانانه او با كمونيست‌ها و منافقين، هنوز هم قوي‌ترين منابع مبارزاتي ما قلمداد مي‌شود.

ويژگي هشتم استاد شهيد خطرآفريني مطهري است. آنچه كه هميشه ما را تهديد مي‌كند توطئه‌هاي است كه دشمن طراحي مي‌كند. انديشه‌هاي استاد شهيد مطهري هم براي دشمنان اسلام خطرآفرين است. امام بزرگوار به اين مهم‌ توجه دارند و هشدار مي‌دهند «من به دانشجويان و طبقه روشنفكران متعهد توصيه مي‌كنم كه كتاب‌هاي اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه‌هاي غيراسلامي فراموش شود.

اي معلم شهيد:

در ايام و لحظاتي شهادت تو را پاس مي‌داريم كه بيش از همه وقت با عنايت به تهاجم فرهنگي دشمنان فقدانت را با تمام وجود احساس مي‌كنيم. جاي تو را اي معلم شهيد در تمامي محافل، مجالس، در دانشگاه و حوزه خالي مي‌بينيم، گرچه رفته‌اي، ولي ماندگارتريني، گرچه خاموشي، اما روشن‌ترين فريادي، گرچه غايبي لكن آشكارترين حضوري.

اي درد آشنا، اي زمان‌شناس، اي فرزند زمان، تو كه معلم و مؤلف كتاب «انسان كامل» بودي، به راستي خود متجلي يك انسان كامل بودي، از ذات وجودت تكامل تراوش مي‌نمود و تو براي همه بودي و همگان را سيراب كردي.

بچه‌هايمان «داستان راستان» تو را مي‌خوانند و لذت مي‌برند. خواهرانمان «مسئله حجاب» و «حقوق زن» را مطالعه كرده و ارزش انساني زن مسلمان را درمي‌يابند.

عارفان با تو در گلشن مطهر «نهج‌البلاغه» سير مي‌كنند. علي شناسان كتاب «جاذبه‌ و دافعه علي» را مي‌خوانند و جوانان ما نيز به «جهان‌بيني توحيدي» و «توحيد» و «نبوت» و «معاد» و «انسان و ايمان» و «انسان و سرنوشت» و... مي‌نگرند و درس مي‌آموزند.

وقتي ديدگان ما به «جهان‌بيني توحيدي» تو افتاد و دريچه «انسان و ايمان» را به رويمان گشودي و چهره «انسان در قرآن» را به ما نماياندي از «وحي و نبوت» تو توشه‌ها برگرفتيم و پروازكنان به سوي «زندگي جاويد» شتافتيم و زمينه‌ساز «قيام و انقلاب مهدي(عج)» شديم و «شهيد» داديم تا اسلام باقي بماند.

 اي مطهري، اي معلم شهيد تو به تنهايي «جماعت» بودي و به تنهايي يك «امت». در حياتت با منطق، دشمنان اسلام را رسوا نمودي و در شهادتت با خون چهره كريه‌شان را رسوا ساختي و سرخي خونت نهال اسلام را شاداب‌تر و سبزتر نمود.

شهادتت مبارك باد.

+نوشته شده در سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:اردیبهشت,مطهری,استاد,معلم,درس های عاشورایی,ساعت8:2توسط محمد رضا | |

شهادت

بسم الله الرحمن الرحیم
نوشتاری که در پیش روی دارید معرفی بسیار کوتاه و اجمالی از گروهی است که به شهادت رساندن فرزندانی از اسلام ، همچون شهید بزرگوار مطهری را انجام داده است.
البته مقصود نگارنده نقد فکری و علل انحرافات و … این گروه نبوده و حتی در بسیاری از موارد از ذکر جوابهایی که به ذهن نویسنده رسیده خودداری شده و به ذکر نقل قول از خود گروه اکتفا شده است. بلکه غرض آن بوده تا شروعی باشد که صاحبنظران در این امر به نقد این گروهک و بلکه تمامی گروههایی که چه از ناحیه شرق یا غرب تغذیه شده و می شوند بپردازند.
گروههایی که علیه نظام جمهوری اسلامی دست به مخالفت زده و احیانا در مقابل آن ایستادند. نظامی که رهرو شخصیتی است که درطول خلافتش در راه پیاده کردن عدالت با انواع دسیسه ها و توطئه ها و … روبرو بود و در نهایت توسط همین قشر ترور شد و به شهادت رسید.
همچنانکه با شهادت حضرت علی (ع) نتوانستند راه آنحضرت را سد نمایند، اینان نیز نخواهند توانست با این توطئه ها مانع رشد و تکامل این انقلاب اینان نیز نخواهد توانست با این توطئه ها مانع رشد و تکامل این انقلاب شوند، بلکه این شهادت هاست که نهال انقلاب را بارورتر نموده و باعث شکوفایی هر چه بیشتر آن می گردد.
بهر حال امید است این انتقلاب زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) گشته و با ظهور آنحضرت به دست صاحب اصلی آن برسد ان شاء الله.
از جنایات این گروه از جمله به شهادت رساندن استاد مطهری بوده است شهیدی که امام خمینی (ره) در شهادتش به سوگ نشست و او را حاصل عمر خویش خواند اگر ضابطه عظمت و اهمیت یک گروه و سازمان به تشکیلات و سازماندهی آن تعداد اعضا و هواداران و شخصیتهای اصلیآن گروه باشد پرداختن به گروه فرقان و صرف وقت برای نوشتن یا مطالعه کردن پیرامون آن امری بیهوده است. فرقان با چنین ضوابطی به راستی گروهک است و اگر عمق فجایع و جنایاتی که آفریده است زیاد نبود بهتر آن بود که به مصداق آیه کریمه قرآن می فرماید و اذا مروا باللغو مرول و کراما، در کمال کرامت نفسانی رهایش کنیم و بگذاریم که این باطل نیز با فراموش شدنش بمیرد.
تاریخچه فرقان گروهی بودند که حداکثر اعضا و افرادش عددی بین ۵۰ الی ۶۰ نفر بودند رهبر گروه (که در اوج فعالیتهایش ۲۰ ساله بود) اعضاء گروه خود را در طول سه چهارسال از میان دوسه دروه جلسه قرائت و باصطلاح تفسیر قرآن ، در تهران انتخاب نمود. اومطالبی را که در این جلسات تدریس می کرد جمع آوری ، تدوین و تکثیر کرد، و این سالها را سالهای تدوین ایدئولوژی نامید.
رهبر گروه بود به نام اکبر گودرزی که قریب سه الی چهارسال ، دروس مقدمات و قسمتی از سطح را در حوزه های علمیه خوانسار، قم و تهران فراگرفته بود وی قبل ازت حصیل در حوزه مدتی در مزرعه پدرش کشاورزی کرده بود و در مدارس فرهنگی نیز تا کلاس سوم متوسطه و تا اوائل رسائل، خوانده بود و آنچنانکه خودش اظهار می داشت منطق مظفر را نیز درس گرفته بود ، لیکن فلسفه و علومی دیگر نظیر معانی بیان را نخوانده بود.
دوره تدوین ایدئولوژی گروه فرقان کلا در زمان طاغوت بوده است و پس از پیروزی انقلاب دست به تررو زدند و باصطلاح خودشان دست به عمل از این نظر که زمان تکوین گروه در زمان طاغوت بود به عنوان یک گروه ضد رژیم شاه جلوه کرده بود و در آن زمان قسمتی از اطلاعیه ها و کتب تفسیر خود را منتشر شاخت. رهبر گروه فرقان این نشریات را ایدئولوژی مدون معرفی کرد.گروه فرقان اعلام می دارد و اظهار می کند که محتوای آنها را از دروسی که در حوزه علمیه خوانده اخذ و اقتباس ننموده است ، بلکه جلساتی را که از سن این گروه را تیجه داد و آن را تا مرحله ثمر دهی و اقدام به قیام مسلحانه سوق داد.و معتقد است کلیه عملکردها و عقاید مدون و باصطلاح منسجم سازمان نیز نتیجه مستقیم تدوین ایدئولوژی همان است که در جلسات مذکور تحقق یافته بود.
سازمان در یک جلسه چهارنفری ترروها را تصویب می کردند (البته گاهی هم پنج یا شش نفری بودند)
از آنجایی که سازمان به آنصورت دارای تشکیلات نبود و اعضای آن نیز وظایف کاملا مشخص را نداشتند لذا در پنجمین جلسات چهار ، پنچنفره مسائل روز را تحلیل می کردند و افرادی را که باید بعنوان اشخاص و افراد ضد خلق و به اتهام همکاری با جمهوری اسلامی که معتقد بودند صد توحیدی است ترور شوند مشخص می کردند. اگرچه حقارت و پستی که این گروه دارد ارزشی ندارد که انسان به تحقیق و بررسی پیرامون آن پردازد اما در برابر این حقارت ها ، در بدو نظر انسان را به گذشتن از آن فرا می خواند امام عمق جنایات این گروه و شدت ضربات هولناکی که به اسلام زدند همچون ترور شهید مطهری، مفتح و … و مهمتر از آن تاویل و توجیه و تفسیر به رای آیات قران کریم و روایات و نهج البلاغه ما را به مطالعه و تحقیق (هر چند گذرا) وادار می سازد.
سازمانی که هر چند زمان تکوینش در رژیم طاغوت بود و به عنوان یک گروه ضد رژیم معرفی شده بود. در همان سال ۵۷ سه عنصر اصلی حاکم بر سرنوشت ملت ایران را رژیم پهلوی روحانیت و کمونست ها میدانست و از روحانیت به عنوان روحانیت حاکم و رهبران توده ناآگاه و مردم عقب مانده نام می برد و رهبری اقشار تحصیلکرده را با چپی ها می دانست و معتقد بود اگر رژیم طاغوت سرنگون شود قشر تحصیلکرده و رهبران آنها (یعنی کمونیستها) قدرت را به دست خواهند گرفت. تحلیل فرقان از تاسیس جمهوری اسلامی فرقان معتقد بود که انقلاب اسلامی مشابه نهضت تنباکو، مشروطیت و ملی شدن نفت است و می گوید پس از پیروزی انقلاب (انقلابی که به اصالت آن حرکت واقعی مردم شکی ندارد.) روحانیت که بدون قصد مردم به شکل کودتا به قدرت رسده اند به علت نداشتن تجربه کافی در امور اجرایی و نداشتن تخصص های لازم در امور فنی و مدیریت، و ارگانهای کشوری از دخالت در اینگونه امور خودداری خواهد کرد و قهرا قشری که بر سر کار خواهد آمد سازمانهای سیاسی مارکسیستی و احتمالا ناسیونالیست خواهد بود.
فرقان کناره گیری روحانیت از مسوولیت ها را ضروری می دانست اما در مورد جانشینی آن نظر خاصی ارائه نمی دهد. زیرا این گروه خواستار سقوط رژیم شاه است و ضد توحیدی ترین عناصر بدهکار روحانیت می دانست و معتقد بود که باید در حداقل فرصت با توسل به قهر و آتش و سلاح آنان را از میان برداشت تا هم قربه الی الله به دستورات و احکام خدا عمل کرده باشد و هم خلق تحت ستم را از استعمال حاکم نجات بخشد.
در مورد رفراندوم جمهوری اسلامی (که مردم با اکثریت ۲/ ۹۸ رای دهندگان در آن شرکت کردند) در نشریه ای که در فردوین ۵۸ تحت عنوان رفراندوم توطئه استحمار و استعمار منتشر می کنند و مردم را از افتادن بدام این خدعه باز میدارد و می گوید.
اصولا رفراندوم حتی در همان شکل آزادانه اش در کشورهای باصطلاح دمکراتیک هم پایها ی در اسلام محمد ت شیع علی ندارد … استعمار جهانی بکمک عامل اجرای سیاستهای خود در ایران بازی رای گیری به راه می اندازد تا هماهنگونه که در هفتاد و چند سال قبل با تحکیم پایه های مشروطه اسلامی به قسمت سرکوبی و قربانی شدن روشنفکران توده های نا آگاه به سارت چندین ساله رفتند و منافع خارجی تامین گشت این بار هم با بنای جمهوری اسلامی دیگر بار شاهد احیای همه نمودهای پلیدی و زتشی و از همه مهمتر تحمکیم پایه های دیکتاتوری و استبداد قرون و سطائی در جامعه باشیم.
انحراف فرقان از تشیع گرچه در نگاه ابتدایی ممکن است چنین بنظر برسد که این گروه متعهد به اسلام و دستورات آن است ولی با بررسی دقیقتر در این موضوع واقعیت دیگری برای انسان آشکار می گردد.
قرآن می فرماید ان الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره گویا بر خود گروه امر مشتبه شده و خود را دارای اسلام اصیل و راستین میداند و در توجیه به شهادت رساندن استاد مطهری و انتقادهایی که آن شهید در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری به طرز تفکر فرقان داشتند می گوید ، (استاد شهید مطهری) چماق تکفیری ساخت تا بهترین فرزندان اسلام و قرآن را در انزوا قرار داده و نامسلمان معرفی کند افراد مورد نظر او (فرقان) همه ارزشهای اجتماعی خود را در گروه تحقق اندیشه های خداوند و ایدئولوژی توحیدی قرارداده و فقط دهها جلد تفسیر قرآن ایدئولوژیک آن و مسوول گروه که مدتی در حوزه علمیه درس طلبگی خوانده ، تفسیر قرآن، منحرف از اسلام و تشیع باشد
برای پاسخ به موارد زیر توجه می کنیم، گودرزی درپاسخ سوالی که از او می شود که برای تشخیص وظایف عبادی از چه منبعی استفاده می کند می گوید یک سری از اعمال عبادیب بصورت سنتی انجام می شود و یکسری هم با استفاده از قرآن و متون اسلامی دیگر انجام می دادیم.
و در مورد چگونگی استنباط از احکام و اجتهاد و تقلید می گوید، اجتهاد را به مفهوم تلاش برای شناخت مفاهیم قرآنی و اندیشه توحیدی قبول دارم ولی تقلید را آنهم بدان شکل که در جامعه مطرح است نه و با مراجعه به قرآن و سنت می توان احکام او را استنباط کرد.
و مقدار معلوماتی که برای استنباط احکام نیاز هست می گوید، در مرحله اول مساله شناخت قرآن و اندیشه توحیدی باید مطرح شود و در صورت تحقق این امر احکام هم شناخته می گردد. در مورد سیر مطالعاتی گروه از وی سوال می شود و در جوان چنین می گیود مطالعات من بیشتر روی تفاسیر بوده است و در زمینه های اجتماعی و هم کتابهای زیادی مطالعه کرده ام که از آن جمله می توان کتابهای دکتر شریعتی (آیه الله) طالقانی، و قسمتی از نوشته ها و انتشارات و دفاعیات مجاهدین همچون سعید محسن، حنیف نژاد ، رضایی ها و … را نام برد.
قضاوت با خواننده است که آیا با سیر مطالعاتی بالا می توان به درجه استنباط احکام و صدور فتوای نائل شد.
تصمیمات و فتاوی صادره
گروه فرقان با داشتن مطالعاتی که ذکر شد (که البته تنها مسوول گروه است که در این حد نیز مطالعه داشته والا سایر اعضاء مجریان و مقلدان مسوول گروه بیشتر نمی باشند).
آری با چنین مطالعاتی ، اقدام به تصمیم و صدور فتوای شرعی می کرد. یکی از بزرگترین جنایات گروه به شهادت رساندن آیت الله شهید مرتضی مطهری است و دلایلی که در این مورد ذکر کرده اند به این شرح است وی اصطلاح ماتریالیسم منافق را جعل کرده و در دین اسلام بدعت گذاشته است و از آن چماق تکفیزی علیه بهترین فرزندان اسلام و قرآن ساخته است. دیگر اینکه نامبرده عضو شورای انقلاب بوده و همچنین بدلیل نشوتن کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران که بمنزله همکاری با رژیم طاغوت بوده و مجازات تمام موارد اعلام است.
همچنان که قبلا نیز یادآور شدیم فرقان رفراندوم و مراجعه به آراء عمومی جهت تثبیت نظام جمهوری اسلامی را نیز مخالف اسلام اعلام می کند و کسانی که در اقدام به چنین کاری نقش دارند مهدورالدم اعلام نموده بود و حکم اعدام را برای آنان صادر کرده بود.
در جای دیگر عنوان می کند که ما در برداشت های فکری و ایدئولوژی خود از اسلام هیچ انضمام و انسجامی بین اسلام و روحانیت ندیدیم یا اینکه وجود آخوندیسم مغایر با همه موازین توحیدی و مفاهیم قرآنی است.
قابل ذکر است که فرقان برای صدور حکم اعدام برای هر کس که صلاح می دانسته مشکل چندانی نداشته و با تشکیل جلسات مختصری اقدام می نموده. گودرزی در جواب عملیات نظامی محمد متحدی بود، ایشان با من درباره افرادی که تصمیم می گرفتیم ترور شوند صحبت می کرد، و بعد با افرادی که خودش با آنها تماس داشت، باین تصمیم لباس عمل می پوشاند. و در پایان کار اینجانب اعلامیه آن را نوشتم و به مسوول تبلیغت و انتشارات می دادم.
از گودرزی سوال می وشد گروه از چه زمانی تصمیم به مبارزه مسلحانه گرفت پاسخ می دهد، خط مشی کلی همان مخالفت با نظامات ضد توحیدی و مبتنی بر سلطه استبداد و ظلم می باشد که نهایتا بگونه مسلحانه خودنمایی می کند که این مسئله در رابطه با رژیم قبل مطرح بود(هر چند هیچ اقدام مسلحانه ای علیه رژیم طاغوت انجام نشد) و در رابطه با جمهوری اسلامی موضعگیری و مخالفت از وقتی مطرح شد که روحانیت مدعی رهبری حرکت مردم شد که این امر با پینشهاد حمید نیکنام و رضا یوسفی (از اعضاء گروه) شروع و با موافقت من ادامه پیدا کرد.
ضمنا گروه برای رفع نیازهای اقتصادی و ارتکاب جنایاتش اقدم به سرقت چندین بانک نموده که پول حاصل از آن را صرف تهیه خانه های تیمی و خرید اسلحه کرد.
گروه فرقان از جمله برتریهای خود را بر سایرین ، گذراندن دروه تدوین ایدئولوژی میداند و همواره به شناختی که همراه عمل باشد تکیه می کند (در ضمن از عملی هم که از شناخت ناشی نشده باشد احتراز می جوید) نیز می دانیم که لبه تیز حمله فرقان در کلیه آثار و نیز موضعگیریها و حملات نظامیشان ، مستقیما متوجه روحانیت می باشد که بطوریکه حتی در نشریاتی که چند ماه قبل از پیروزی انقلاب و زمان شاه منتشر می کند از روحانیت حاکم و ارتجاع نام می برد.
در اطلاعیه ای که در مهر ماه ۱۳۵۷منتشر میکند، چنین ادعا می کند که فاجعه سینما رکس آبادان با همکاری سه محور، رژیم پهلوی ، جمله روحانیت حاکم و چپی ها انجام شده است.

+نوشته شده در دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:شهادت,گروه فرقان,مبارزه,خط مشی,ساعت23:7توسط محمد رضا | |

از نگاه دیگران

  • ایدیولوژی اسلامی بدون هیچ گرایش انحرافی مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای
  • نماز شب مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای
  • مبارزات سیاسی مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای
  • هشیاری استاد در برابر انحرافات مصاحبه با شهید حجت الاسلام با هنر
  • آرمانهای شهید مطهری درباره حوزه مصاحبه با شهید آیت الله بهشتی
  • علاقه به تحقیق و مطالعه مصاحبه با شهید آیت الله مفتح
  • نقش مطهری در تکوین انقلاب اسلامی مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی
  • مرحوم استاد و افکار انحرافی مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

(ایدئولوژی اسلامی بدون هیچ گرایش انحرافی (مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای

مرحوم استاد شهید مطهری با صراحت ایدئولوژی اسلامی متکی به متون اسلامی و بدون هیچ گرایش به چپ و راست مطرح می نمود.
مرحوم شهید مطهری از اول حساسیت عجیبی روی تفکر التقاطی داشت و آن وقت که همه با تفکرات التقاطی برخوردهای سطحی داشتند او با کمال سختگیری روی جا به جای این تفکر می ایستاد و آن را مردود می شمرد که در این زمینه نمونه های بی شماری از ایشان به یاد دارم. در همان جلسه ای که گفتم قرار شده بود که شرکت کنندگان هر کدام که آمادگی دارند متنی را به عنوان زمینه جهان بینی اسلام تهیه کنند. چند نفر متنی تهیه کردند از جمله آن چند نفر یکی من بودم. در این متن ویژگیهای اندیشه اسلامی را ذکر کرده بودم : اندیشه اسلامی ، ضد استعماری، ضد استبدادی و در آخر اضافه کرده بودم اندیشه اسلامی ضدالحادی است. یادم نمی رود که ایشان از این قسمت خیلی خوششان آمده بود و بارها به خود من گفتند که این نکته ضدالحادی نکته دقیق و بسیار ظریفی بود که شما مطرح کردید زیرا هر اندیشه ای هر فصلی از فصول جهان بینی که اندک گرایش به زمینه های تفکر الحادی داشته باشد جزء جهان بینی اسلامی نیست.


(نمازشب (مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای

ایشان هنگامی که به مشهد آمدند گاهی اوقات به منزل ما وارد می شدند البته ایشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند منتهی به خاطر علاقه ای که من به ایشان داشتم و خودشان هم این علاقه را می دانستند مستقیما به منزل ما می آمدند.اطاقی که ایشان شبها می خوابیدند با یک در فاصله داشت با اطاقی که من شب می خوابیدم ایشان همیشه وقت خواب مقید بود به خواندن قرآن نیمه شب، صدای ایشان را شنیدم که در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گریه می کردند. البته نماز شب خوان زیاد داریم. اما نماز شب خوانی که در آن نیمه شب با آن حال اشک بریزد و گریه کند کم داریم. بعدها از دوستان قدیمی ایشان مثل آقای منتظری و دیگران شنیدیم که ایشان از همان زمان طلبگی هم نماز شب می خوانده و اهل تهجد بوده اند.


(مبارزات سیاسی (مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای

تا سال ۴۹ و ۵۰ خیلی مسائل انحرافی در محیط مبارزه به چشم نمی خورد. وقتی که منافقین دستشان را رو کردند و نوشته های ایدئولوژیک آنها کم کم پخش شد آقای مطهری بیش از همه حساسیت نشان داد چون من به یاد دارم که در سال ۵۱ تلاش فراوانی شد که امام را وارد کنند که این حرکت جوانها را تایید کنند که به نام « مجاهدین » و … بودند اما امام سخت ابا کردند و یک بار کتابهای مجاهدین را خوانده بودند و گفته بودند اینها همان حرفهای لنین و ارانی است پس حرفهای شما کدام است؟ مرحوم مطهری در معرفی اینها به امام نقش داشتند و خودشان آنقدر حساسیت نشان دادند تا عملا کنار کشیدند و آنوقت مجاهدین ایشان را متهم کردند به اینکه سازشکارند و اهل مبارزه نیستند و حال اینکه کنار کشیدن ایشان حساسیت ایشان را نشان می داد و موثر و مفید هم واقع شد و ایشان در آن موقع کار ایدئولوژیکشان را زیاد کردند. و اثرش این بود که در سه چهار سال بعد حقانیت حرکت ایشان روشن شد و حرکت صحیح اسلامی دوباره از سال ۵۴ رو به رشد رفت و کم کم خط امام تبلور یافت.

(هوشیاری استاد در برابر انحرافات (مصاحبه با شهید حجت الاسلام باهنر

بنابراین استاد بزرگوار عمدتا پاسدار اسلام بودو هوشیار در برابر اسلام. یادم نمی رود یک کتابی را ایشان شنیده بوده که این کتاب منتشر شده (من اسم آن کتاب را نیم برم چون ترویج از یک کتاب باطل است) ایشان می گفت که این کتاب را از هر جا که هست برای من پیدا کنید ما مامور شدیم برای اینکه بگردیم و این کتاب را پیدا کنیم. گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخه ای که به دست ما رسید منحصر به فرد بود، ۴۰۰ صفحه بود. من با زحمت زیادی دو نسخه فتوکپی از آن گرفتم و یک نسخه خدمت ایشان بردم و یک نسخه پیش خود من ماند. شاید بیست روز بیشتر نگذشت، ایشان فرمودند با این کتاب چه کردی؟ گفتم : من هنوز گذاشته ام ان شاء الله وقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم ایشان تمام این کتاب را خوانده فصل به فصلش را تحلیل کرده، نقطه های ضعفش را درآورده و در حدود سیصد و پنجاه مورد علیه اسلام به نام اسلام نوشته شده بود یعنی کتابی که به عنوان یک بحث تاریخی درباره اسلام بود و دقیقا می خواست بگوید این کتاب کتاب اسلامی است بیش از سیصد مورد ایشان در این کتابی که به نام اسلام نوشته شده بود بر علیه اسلام مطلب داشت، نقد کردند و این هوشیاری و این حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فکری از اسلام، بسیار محترم است.


(آرمانهای شهید مطهری درباره حوزه (مصاحبه با شهید آیت الله بهشتی

یادم است که در سال ۱۳۲۶ که در قم با آقای مطهری و آقای منتظری و آقایان دیگر علاوه بر درس و بحث و کارهای طلبگی مان همیشه به فکر سامان دادن به روحانیت و پربار کردن این نهاد اسلامی اجتماعی بودیم در همان سال یک حرکتی را در یک جمع حدود ۱۸ نفری انجام دادیم که زمینه بود برای همکاری بیشتر و پردوام تردر جلسه ها و بحثهای مختلف. همواره این سخن می رفت که باید برای عظمت فکری و معنوی و تعالی اخلاقی و سامان یافتن هرچه بیشتر روحانیت تلاش کرد. در سال ۱۳۴۰ پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردیجمعی برای بحث و گفتگو پیرامونمرجعیت و روحانیت در تهران به وجود آمد مجموعه بحث ها در همین کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت تنظیم و چاپ شد. شوری بود در همه برای اینکه باید برای رشد روحانیت و سازماندهی آن تلاش کرد. این شور و علاقه در ایشان و در همه ما همیشه حضور و جود دارد و همیشه در این اندیشه ایم که چه خدمتی باید در این راه انجام دهیم. مرحوم آقای مطهری در آخرین سالهای زندگیشان بر آن شدند که سفرهایی مرتب به قم بروند و با شروع بحثهای پرمحتوا برای طلاب درس خوانده تر و فاضل تر، حرکتی را در راه غنای فکری حوزه دنبال کنند و توسعه بدهند، حرکتی که چه بسا می توانست به ساماندهی های دیگر بیانجامد. دریغا که این حرکت پر برکت ایشان با شهادتشان ناتمام ماند.


(علاقه به تحقیق و مطالعه (مصاحبه با شهید آیت الله مفتح

سال گذشته در آن اوج مبارزات به من می فرمود به خدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود هیچ پستی من نمی خواهم هیچ مقامی نمی خواهم، برای من همین زندگی که الان دارم، کتابخانه ام برای من بهترین لذت است من همین را می خواهم که بنشینم و کتاب بنویسیم، بنشینم و تحقیق کنم، بنشیم از اسلام عزیز دفاع کنم، این هدفمن است بنابراین، این کوشش و این تلاش، ارزش شخصی برای من نیست و دیدیم راست می گفت و پس از پیروزی با اینکه در سطح بسیار بالایی قرار داشت (ما اگر یک مطلبی را می خواستیم خدمت امام بگوییم همه دوستان ما فکر می کردند تنها فردی که امکان دارد با امام صریح صحبت کند و امام علاقه به او دارد و او را می پذیرد فورا می گفتیم برویم خانه آقای مطهری به آقای مطهری بگوییم ایشان خدمت امام عرض کنند چون می دانستیم امام به ایشان علاقه دارد) می گفت من که مشغول تحقیق و تالیف برای من منصب و مقام مهم نیست جز همین که مشغول تحقیق و مشغول نوشتن کتاب و مقالات باشم.


(نقش مطهری در تکوین انقلاب اسلامی (مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

باید گفت دارای نقش اساسی بود، هم از نظر فکری – چه ایشان پلی شده بود بین دانشگاه، فیضیه، روحانیت و قشر دانشگاهی و حتی بازاری – و هم در مبارزات. سال ۴۱ که مبارزاتشان شروع شد نقش درجه بالایی داشت. چهار پنج نفر بودند که سرپرستی گروه موتلفه را که در شکل دادن به مبارزات اسلامی در سال ۴۱ و ۱۵ خرداد ۴۲ بسیار موثر بودند به عهده داشتند. آقای مطهری جزو گروه پنج نفری بود که می گردادند و حتی واسطه بود بین امام واینها و روی هم رفته باید سهم قابل توجهی برای ایشان در شکل گیری مبارزاتاسلامی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد قائل باشیم. سال آخر هم که سال اوج اعتراضات و مبارزات ایران بود ایشان در کانون و کادر مرکزی گرداننده این جریانات سال آخر بود و وقتی هم می رسیم به تشکیل حکومت اسلامی، ایشان از طرف امام مامور شده بودند امام چهار پنج تا اسم به ایشان داده بودن که ایشان آمدند هسته اصلی شورای انقلاب را تشکیل دادند و بعد همان بود که کم کم توسعه پیدا کرد که حکومت قانونگذاری و اجرایی بعد از انقلاب را اجرا کردند و حتی وقتی امام از پاریس برگشتند و نقطه مهم آن روز منزل امام بود ایشان با همه گرفتاریهایی که داشتند (عضو شورای انقلاب بودند، عضو گروه سرپرست اداره منزل امام هم بودند) چون آن روز اداره منزل امام فوق العاده اهمیت داشت به این کار پرداختند و درماههای اول تشکیل حکومت اسلامی ایشان نقش بعد از امام را داشتند ایشان جزو آن چهار پنج نفر بودند.


(مرحوم استاد و افکار انحرافی(مصاحبه با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

یک مساله که خاطره ای است برای من از خاطراتی که با استاد داشتیم دراینجا ذکر می کنم. می دانید که از سال ۵۰ تا سال ۵۷ از لحاظ فکری سالهای پر بحرانی برای مردم و سالهای نگران کننده ای بر ای افرادی مثل ایشان بود. مجاهدین خلق در صحنه بودند و افکار انحرافی داشتند. معمولا در بعضی موارد آنها محور هم بودند و این باعث شده بود که خیلی از جوانها حالت انحرافی پیدا کنند و ایشان خیلی نگران بودند از طرفی چون من هم در میدان بودم ایشان نگران بودند که مبادا من هم طرز تفکر انحرافی پیدا کنم. یک بار وقتی که من از زندان آزاد شدم ایشان جمله از من شنیده بود که ومن در یک بحث که با سران مجاهدین داشتیم موقعی که آنها رسما اعلام مواضع مارکسیستی کردند گفته بودم آنها مواقعی که دیدند ما دیگر آنها را تایید نمی کنیم پیش ما آمدند و گفتند : مگر شما ضد شاه نیستید؟ گفتیم : چرا. گفتند مگر شما ضد استثمار نیتسید؟ گفتیم چرا. گفتند خوب ما داریم علیه استثمار شاه می جنگیم و شما هم باید ما را تایید کنید. من گفتم ما با آن ضد استثماری که خدا نداشته باشد موافق نیستیمو ارزشی برای آن قائل نیستیم ما آن حرکت ضد استثماری و ضد شاهی را می پسندیم که در سایه تعلیمات الهی و با قبول خدا باشد و باز تعبیری که به آنها گفتم این بود که : ما هیچوقت مبارزه نمی کنیم که شاه برود و جایش استالین بیاید. با کسی هم که مبارزه کند تا استالین را به جای شاه بگذارد مبارزه می کنیم. وقتی مرحوم مطهری این جمله را شنیده بودند خیلی خوشحال شده بودند و وقتی که من از زندان آزاد شدم ایشان به من گفتند که وقتی من شنیدم که تو این جمله را با صراحت گفته ای، دیگر خاطرم جمع شد که کسانی هستند که جلوی انحراف فکری را بگیرند.

+نوشته شده در دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:آیت الله خامنه ای,گرایش,نماز شب,هوشیاری,ساعت23:3توسط محمد رضا | |

زندگینامه

شرح مختصر زندگانی مولف شهید
استاد شهید آیت الله مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ هجری شمسی در فریمان واقع در ۷۵ کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد.

 

 

در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال ۱۳۱۶ علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال ۱۳۳۱ در حالی که از مدرسین معروف و ازامیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند.

 

 

در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.
کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.
پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد.

 

 

به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال ۱۳۴۹ علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.

در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال ۱۳۵۵ به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.

گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال ۱۳۵۵ موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

 

+نوشته شده در دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:شهید ,استاد,معلم,انقلاب,زندگینامه,کتاب,ساعت23:0توسط محمد رضا | |